وجه الله
متن:
ماهیت معلوله
یعنی هرچه که موجود بالغیر است،
در حد ذاتش
ممکن الوجود است؛
و به لحاظ علتش
واجب بالغیر.
برهانش منتهی به منطق قرآن است:
« کلّ شیء هالکٌ إلّا وَجهَهُ »
ضمیر وجهه
به حق جلّ و علا راجع است؛
که وجه او
بُدّ لازم هر شیء است:
{ أنا بُدُّکَ اللّازم یا موسی }
« فأینما تُوَلّوا فَثَمَّ وجه الله »
که اشیاء
یعنی ماهیات
همه فانی اند؛
و به وجه او
که نفس رحمانی وجود است،
باقی؛
{ خُلِقتُم للبَقاءِ لا لِلفَناء }
و این وجه الله
واسطه و رابطه ی هر موجود به مبدأش است.
هر شیء فانی است
جز وجه آن شیء
که همان جهت ارتباطش
به مبدأ فیاض است
و این وجه باقی است
و مآل هر دو وجه یکی است.
وجه شیء
محل ظهور و مظهر بروز آثار اوست.
پس به هر سوی روی بیاوری
این وجه است.
و این عمودی است که
اشیاء بدو قائم اند.
.
مُعطی وجود به ماهیّات
مبدأی است که خود، محض وجود است.
.
ماهیّات در حدّ ذات خودشان هالک اند؛
و به وجود، ظهور دارند و منشأ آثارند؛
پس همه جا وجود است که ظاهر است؛
و در حقیقت اوست که منشأ آثار است؛
هرچند که در هر ماهیت اثری خاص دارد.
منبع:
« نصوص الحکم بر فصوص الحکم »
=================
تعلیقه:
یکی از تقسیمات دوگانه ی عالم هستی، وجود و ماهیت است.
وجود، واجب است و ماهیت، ممکن.
وجود، واجب بالذات است و ممکن، واجب بالغیر.
وجود، علت است و ممکن، معلول.
ماهیت معلوله، یعنی ماهیتی که ممکن الوجود است و به سبب وجودش، متصل به غیری هست که آن غیر، همان وجودی است که علت ایجاد اوست.
وجه
همان سبب اتصال ماهیت به وجود است.
در حقیقت، سهم الوجود ممکنات و ماهیات است.
وجه
همان ذرّه ی باقی در تمام ممکنات و ماهیات است.
اثر وجودی ماندگار و برقرار.
رگ حیاتی که موجودات را به اصلشان متصل و باقی نگه می دارد.
اینکه فرموده اند:
ماهیّات در حدّ ذات خودشان هالک اند؛
از نظر حقیر به این معناست که:
ماهیّات اگر به حقیقت وجودی خود متوجه شوند و رجوع کنند به اصل خویش؛
و واقف به آن نقطه ی اتصال خویش به حق متعال گردند؛
به سبب ادراک آن عظمت و هیبت و شکوه و جلال
به فنای خویش و هیچی و هلاک خود وقوف می یابند؛
که در محضر آن ذات بیچون، وجودی ندارند و قائم به اویند و مفتقر بدو.
زهرا حبیبی مشکینی