تفسیر علّامه

منتخبی از تفسیر انفسی حضرت علّامه حسن زاده آملی (قده)

تفسیر علّامه

منتخبی از تفسیر انفسی حضرت علّامه حسن زاده آملی (قده)

تفسیر علّامه

«« محقق را تألیفى گرانقدرتر از تصنیف کتاب انفسى نیست که نفوس مستعده را احیاء کند و از قوه به فعلیت رساند،
و پس از آن تألیف تدوینى، تا انعامش عام باشد و احسانش تام. »»

حضرت علّامه حسن زاده آملی
رضوان الله تعالی علیه

==============
قرآن، عرفان، برهان
از هم جدایی ندارند.
==============
متن از:
نصوص الحکم بر فصوص الحکم
یا:
تفسیر سدرة المنتهی
تعلیقات :
زهرا حبیبی مشکینی

معنای جبرائیل و میکائیل

شنبه, ۱۸ شهریور ۱۴۰۲، ۰۵:۰۵ ب.ظ

حضرت علامه حسن زاده آملی رضوان الله تعالی علیه، در تفسیر سدرة المنتهی می فرماید:

یکی از طرقی که برای اثبات عقول داریم، از ناحیه ی به کمال رسیدن نفوس است؛ که نفوس در اخراج از نقص به کمال و از قوه به فعل رسیدن، به چیزی نیاز دارند و آن، مجردات و عقولند که مخرج نفوسند؛ چون شیء خودش نمی تواند مخرج باشد.

عقول، تعلّق به شخص خاص ندارند. عقول به همه تعلّق دارند. ما چگونه معنی جبرائیل و میکائیل را می فهمیم؟

چیزی در وجود ما هست که ما از آنها بریده نیستیم، ( وَ عَلَّمَ آدمَ الأسماءَ کُلَّها )؛ همه در ما هستند، به یک توسّعی.

چون لفظ نداریم اینگونه تعبیر می کنیم. در ما هست نه به مثل ظرف و مظروف. آنها را بدن خاص نیست که به وسیله ی بدن تکامل پیدا کنند و در حرکت باشند. آنها توسّع دارند؛ جواهر نوریه هستند که بالذات مستکمل الذات هستند، در حدّ خودشان صمد هستند، البته نه صمد مطلق. فقر ندارند که بخواهند متکامل شوند؛ اجوف نیستند. البته فقر ذاتی دارند، آنها جوهرشان مستکمل است به فضیلت ذاتشان و مخرج نفوسند و راه ندارد که بدن داشته باشند.

یک نوع موجود مجرد دیگر داریم که در راه کمال است و غیر از فقر ذاتی یک فقر دیگر هم دارند. دارای بدن خاص و در راه کمال و در حرکتند. جای خالی دارند که باید پر شود. البته جوهر مجردند و مبدأ برای ادراک و دارای اراده و مصور به صور کلی می شوند.

تعلیقه:

عقل، نفس کامله است که از قوه به فعل رسیده. یعنی در حقیقت فعلیت یافته ی نفس، می شود عقل. نفس ِ فعلیت یافته، به فعلیت رسیده، می شود عقل.

و چون به فعلیت رسیده اند و از نقص رهیده اند و عاری از نقص اند، عالی و مافوق بر مادونیات خویش اند و می توانند دستگیر نفوس ناقصه باشند. و آنها را از قوه به فعل برسانند.

اینکه عقول تعلق به همه دارند یعنی که راه باز است. هیچکس نمی تواند بگوید که راه بر من بسته است و عقل و کمال برای دیگری است.

عقول، که در الفاظ جبرائیل و میکائیل تصویر می شوند، در خود مایند. از ما جدا نیستند و ما هم از آنها بیرون نیستیم. پس در درون ما هستند. یعنی آن فعلیت، آن مرتبه ی کمال در درون ما نهفته است. مهم ظهور آن کمالات است. مهم طی طریق به سمت فعلیت است.

عقول، مجردات، مفارقات، جواهر نوریّه ، مجرد از بدن هستند. آنها به فعلیت رسیده اند، نیازی به مرکَب برای راهواری ندارند. بدن برای طی طریق است. بدن برای عبور از عوالم است. 

چه خوش فرمود که آنها صمدند. جوف ندارند. أللّهم ارزقنا. آنها فقر ندارند، غنای محض اند. نقص ندارند. هرچند با تمام اینها، باز هم در مرتبه ی مادون مطلق اند. یک پله مانده تا به حد اطلاق برسند. فقط یک حجاب رقیقه ما بین آنها و حق است.

فقر آنها، حجاب آنها، حائل و مانع فنای آنها، ذات آنهاست. إنّیت آنهاست.

سبحان الله ازین تعبیرات.

یکی از مراتب فقر، فقر و نیاز به بدن است. مادون فقر ذاتی، فقر به بدن است. نیاز به هیکل و جسمی برای ورود در عوالم مختلفه. جهت تردد در عوالم. جهت نزول و هبوط.

اینها هم جوهر مجردند؛ منبع و مبدأ ادراکند، دارای صور اند؛ که در هر عالمی، صورت خاص آن عالم را می پذیرند. مصور به صور کلی می شوند. رنگ پذیرند. صبغه می گیرند. و همینها نقص آنهاست. مادون کمال مطلق.

نظرات  (۱)

  • افسردگان سرا
  • ز تو نخواستم ملک تو را و ..

    یافتم در این ملک تو را 

     

    ✌⚘

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی