تفسیر علّامه

منتخبی از تفسیر انفسی حضرت علّامه حسن زاده آملی (قده)

تفسیر علّامه

منتخبی از تفسیر انفسی حضرت علّامه حسن زاده آملی (قده)

تفسیر علّامه

«« محقق را تألیفى گرانقدرتر از تصنیف کتاب انفسى نیست که نفوس مستعده را احیاء کند و از قوه به فعلیت رساند،
و پس از آن تألیف تدوینى، تا انعامش عام باشد و احسانش تام. »»

حضرت علّامه حسن زاده آملی
رضوان الله تعالی علیه

==============
قرآن، عرفان، برهان
از هم جدایی ندارند.
==============
متن از:
نصوص الحکم بر فصوص الحکم
یا:
تفسیر سدرة المنتهی
تعلیقات :
زهرا حبیبی مشکینی

معاد جسمانی و معاد روحانی

پنجشنبه, ۱۶ شهریور ۱۴۰۲، ۰۷:۲۲ ق.ظ

حضرت علامه حسن زاده آملی رضوان الله تعالی علیه، در عین 59 سرح العیون فی شرح العیون، مطلبی بغایت شریف و وزین را در باب معاد جسمانی و روحانی افاضه فرموده اند:

از آن عیون تابناک اینکه: انسان دارای دو معاد است. به این معنی که انسان در آخرت، همان انسانی است که در دنیا می باشد؛ پس همانگونه که در دنیا دارای لذّت های حسی و لذایذ دیگر عقلی است، در آخرت نیز چنین است.

آیات قرآنی و اصول برهانی و امهات عرفانی متفقند بر اینکه حقیقت، جمع بین معاد روحانی و جسمانی است، چه اینکه حقیقت آنست که شیئیت شیء به صورت آنست و صورت انسان دوتاست، اول، صورت باطنی؛ یعنی آنچه که به آن شیء بالفعل می شود و آن نفس است، دوم صورت ظاهری انسان، و هر دو در آخرت باقی اند و هویّت و شخصیت وی باقی است. 

 

برای اعتلا به این خطابِ فصل، به کاملی در علوم الهیه نیازمندی که لباب امر را در این مطلب بلند و مبحث رفیع بر تو تلقین کند تا تو را بفهماند و به فکر اندازد.

و حقّ در مقام همانست که صدر المتألّهین در فصل سوم باب یازدهم نفس اسفار به اجمال گفته است که:

باب وصول به معرفت معاد جسمانی بسته است مگر بر کسی که منهج ما را سلوک کند و بر طریقه ی ما گام بردارد و آن روش اهل الله و راسخان در علم و ایمان و جمع کنندگان بین کشف و برهان است که نور حکمت را از مشکاة نبوت اقتباس می کنند:

والله ذو الفضل العظیم.

و همچنین در فصل هشتم مرحله ی دوم اسفار به تفصیل بیان نمود که:

اسرار شریعت الهی را نمی توان از مباحث کلامی و آرای جدلی دریافت؛ بلکه راه رسیدن به آن اسرار منحصر در دو راه است:

یا روش ابرار

به اینکه جوامع عبادت را اقامه کند و مراسم عدالت را پی گیرد و وساوس عادت را ازاله نماید؛

و یا روش مقربان است،

به اینکه ریاضت های علمی پیشه کند و قوای ادراکی را به جانب قدس متوجه نماید، و آیینه ی نفس ناطقه را صیقلی دهد و آن را اعتدال بخشد تا به نجاست اخلاق زشت آلوده نشود و به اوصاف اجسامی که حواس می آورند زنگار نگیرد و به آرای فاسد کجی نپذیرد، زیرا در این هنگام صور حقایق ایمانی را در خود می نمایاند و امور پنهان از حواس را مشاهده می کند، و آنها را به واسطه ی صفای جوهرش تعقل می نماید.

اما وقتی به اعمال زشت آلوده گردید و یا به اخلاق زشت زنگار گرفت و یا به آرای فاسد کژی یافت و بر همین حال ادامه داد، مثل بیشتر ارباب جدال از ادراک حقایق امور ایمانی محجوب می ماند و از وصول به خدای تعالی عاجز می شود و نعیم آخرت از وی فائت می گردد، چنانکه خدای تعالی فرمود:

{ کلّا إنّهم یومئذٍ عن ربّهم لمحجوبون } ( مطففین/16)

پس هرکسی خواهد به معرفت خدا و صفات و افعالش و معرفت ارسال رسولان و انزال کتب و کیفیت نشئه آخرت و احوال انسان بعد از مرگ و دیگر اسرار مبدأ و معاد به وسیله ی علم کلام و راه مناظره برسد چاقی وی از ورم کردگی است ( ورم کردی و پنداری که چاقی ).

و به هنگام بسط قول در معاد نفوس و کیفیت رجوعش به خدا در دو عالم و وصول به قیوم در هر دو اقلیم چگونگی حشر جسمانی و بازگشت نفوس برای حفظ اجساد به اذن ولیّ ابداع و انشاء در مبدأ و معاد به آن گونه که از سنت شریف وارد شده و السنه ی شریعت بر آن نطق کرده روشن می شود.

تعلیقه:

توجه به نکات معرفتی در این مقال حائز اهمیت است.

اینکه شیئیت شیء به صورت آنست و هر شیء دارای صورت ظاهری و باطنی است؛

صورت جسمانی و صورت روحانی.

که حضرت علامه در دروس معرفت نفس به تفصیل بیان داشته اند؛

و اینکه این صورت است که باقی است و برقرار؛

و مقام وجه اللهی آن ابدی و حیّ است؛

و اینکه نفوس، در دوره ای، بعد از مفارقت از جسم و بدن، به خدا رجعت می کنند؛ به اصل و مبدأ خویش؛ و اینکه حفظ اجساد نیز لازم است؛ به جهت معاد و حشر جسمانی، و اینکه اذن ولیّ ابداع و انشاء لازم است؛ و اینکه ولیّ ابداع و انشاء کیست؟ و اینکه ابداع و انشاء هم در مبدأ رخ می دهد هم در معاد؛ اینها نکات قابل تأملی است که پس از فهم کامل مبانی عمیق دروس معرفت نفس حاصل می شود.

  • ۰۲/۰۶/۱۶

نظرات  (۱)

سلامباتوجه به فرمایشات شما اگر جسد(بدن عنصری)داشته باشیم وجسم(صورت متمثله ی برزخی)معادو به خصوص قیامت برای بعث و حشر جسد هم هست برای جسم(با بیان فوق که قطعا هست)

 

 

پاسخ:
ما می بایست جسد و جسم را از هم تفکیک کنیم.
جسد را می توانیم در وجه غالب مادی در نظر بگیریم ولی جسم، هرچند در ظاهر مادی به نظر می رسد ولی ظهورات مثالی هم دارد.
غالباً در بحث معاد، تعبیر می شود به معاد جسمانی نه معاد جسدانی.
چون جسم، در واقع یک پیکره است؛ قالب است؛ ظرف است.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی