تفسیر علّامه

منتخبی از تفسیر انفسی حضرت علّامه حسن زاده آملی (قده)

تفسیر علّامه

منتخبی از تفسیر انفسی حضرت علّامه حسن زاده آملی (قده)

تفسیر علّامه

«« محقق را تألیفى گرانقدرتر از تصنیف کتاب انفسى نیست که نفوس مستعده را احیاء کند و از قوه به فعلیت رساند،
و پس از آن تألیف تدوینى، تا انعامش عام باشد و احسانش تام. »»

حضرت علّامه حسن زاده آملی
رضوان الله تعالی علیه

==============
قرآن، عرفان، برهان
از هم جدایی ندارند.
==============
متن از:
نصوص الحکم بر فصوص الحکم
یا:
تفسیر سدرة المنتهی
تعلیقات :
زهرا حبیبی مشکینی

موازین ثلاثه در قرآن

دوشنبه, ۲۷ شهریور ۱۴۰۲، ۱۲:۲۲ ب.ظ

حضرت علامه حسن زاده آملی رضوان الله تعالی علیه در تفسیر سدرة المنتهی، در سوره بقره، ذیل آیه 259 می فرمایند:

بدان، میزان هایی که در قرآن آمده در اصل سه گونه است:

میزان تعادل

میزان تلازم

میزان تعاند

میزان تعادل سه قسم است:

بزرگ و متوسط و کوچک

که روی هم پنج نوع می شوند. شرح و بیان هریک و چگونگی فهم و ادراک آنها از قرآن مجید در مفاتیح الغیب ذکر شده است.

اول:

میزان بزرگ از ترازوهای تعادل، میزان خلیل علیه السلام است که آن را با نمرود به کار برد. همان گونه که خداوند حکایت فرمود:

{ قال إبراهیمُ ربّیَ الّذی یُحیی و یُمیتُ } تا { فَبُهِتَ الّذی کَفَرَ } (259 بقره)

ابراهیم گفت: خدای من آن کس است که زنده می کند و می میراند. تا آنجا که: ... پس آن ناباور، درماند. 

خداوند در به کار بردن این میزان به درود فرستاده و فرموده است:

{ و تلک حُجَّتُنا آتیناها إبراهیمَ علی قومه نرفَعُ درجاتٍ مَن نشاءُ إنّ ربّک حکیمٌ علیمٌ } ( 84 انعام )

این است حجت ما که به ابراهیم اش دادیم بر مردم اش. هرکه را بخواهیم به پایه هایی بر کشیم. چه پروردگارت فرزانه است. داناست.

زیرا در دلیل دوم او که سبب عاجز گشتن نمرود گشت - چون نمرود دلیل دوم را فهمیده بود؛ اما فهمش به دلیل اول نرسید - دو اصل وجود داشت. بنا بر آنکه مدار قرآن بر حذف نمودن بعضی کلمات و مختصر گویی است.

کمال و آراستگی صورت این ترازو این است که گفته شود:

هر آنکه توانایی ظاهر ساختن خورشید از خاور را دارد؛ او، الله است. این یکی از دو اصل.

و اصل دوم این که:

معبود من همان است که توانایی بر ظاهر ساختن خورشید را دارد. 

حال، از جمع بندی این دو اصل ثابت می شود که: معبود من همان الله است نه تو ای نمرود.

اصل نخست، یک مقدمه ی بدیهی است که همه بر آن اتفاق نظر دارند و اصل دوم از قبیل مشاهدات است و از ترکیب این دو اصل مطلوب حاصل می گردد.

پس هر دلیلی که صورت ظاهری آن این گونه باشد و دو اصل به طور صحیح در آن به کار گرفته شود، حکم آن در لزوم نتیجه ی مناسب، همین حکم خواهد بود؛ زیرا مثال در اینجا خصوصیتی ندارد. و هنگامی که روح و حقیقت میزان را از خصوصیت مثال فارغ نمودیم، در هر جایی که بخواهیم به کار می بریم؛ همچنان که مردم معیار و اندازه ی درست و سنگ ترازویی که وزن شده باشد به دست می آورند و طلا و نقره و غیر آن دو را بدان سنگ ترازوی وزن شده می سنجند.

نظرات  (۲)

ممنون

  • فاطمه پیربداقی
  • با سلام و تشکر از زحمات شما

    امکان دارد در مورد سایر انواع میزان، تدضیح بفرمایید.

    در میزان تعادل قسم متوسط و کوچک آن توضیح نیامده و تفاوت آنها با دو نوع دیگر یعنی میزان تلازم و تعاند مشخص نشده است. 

    با سپاس

    پاسخ:
    سلام و ارادت
    آنچه که حضرت علامه در تفسیر سدرة المنتهی فرموده بودند همین بود.
    من مراجعه کردم به مفاتیح الغیب، توضیح مفصل در آنجا داده شده بود؛
    که إن شاء الله در فرصت مقتضی ترجمه کرده و داخل وبلاگ خودم قرار خواهم داد.
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی