موازین ثلاثه در قرآن
حضرت علامه حسن زاده آملی رضوان الله تعالی علیه در تفسیر سدرة المنتهی، در سوره بقره، ذیل آیه 259 می فرمایند:
بدان، میزان هایی که در قرآن آمده در اصل سه گونه است:
میزان تعادل
میزان تلازم
میزان تعاند
میزان تعادل سه قسم است:
بزرگ و متوسط و کوچک
که روی هم پنج نوع می شوند. شرح و بیان هریک و چگونگی فهم و ادراک آنها از قرآن مجید در مفاتیح الغیب ذکر شده است.
اول:
میزان بزرگ از ترازوهای تعادل، میزان خلیل علیه السلام است که آن را با نمرود به کار برد. همان گونه که خداوند حکایت فرمود:
{ قال إبراهیمُ ربّیَ الّذی یُحیی و یُمیتُ } تا { فَبُهِتَ الّذی کَفَرَ } (259 بقره)
ابراهیم گفت: خدای من آن کس است که زنده می کند و می میراند. تا آنجا که: ... پس آن ناباور، درماند.
خداوند در به کار بردن این میزان به درود فرستاده و فرموده است:
{ و تلک حُجَّتُنا آتیناها إبراهیمَ علی قومه نرفَعُ درجاتٍ مَن نشاءُ إنّ ربّک حکیمٌ علیمٌ } ( 84 انعام )
این است حجت ما که به ابراهیم اش دادیم بر مردم اش. هرکه را بخواهیم به پایه هایی بر کشیم. چه پروردگارت فرزانه است. داناست.
زیرا در دلیل دوم او که سبب عاجز گشتن نمرود گشت - چون نمرود دلیل دوم را فهمیده بود؛ اما فهمش به دلیل اول نرسید - دو اصل وجود داشت. بنا بر آنکه مدار قرآن بر حذف نمودن بعضی کلمات و مختصر گویی است.
کمال و آراستگی صورت این ترازو این است که گفته شود:
هر آنکه توانایی ظاهر ساختن خورشید از خاور را دارد؛ او، الله است. این یکی از دو اصل.
و اصل دوم این که:
معبود من همان است که توانایی بر ظاهر ساختن خورشید را دارد.
حال، از جمع بندی این دو اصل ثابت می شود که: معبود من همان الله است نه تو ای نمرود.
اصل نخست، یک مقدمه ی بدیهی است که همه بر آن اتفاق نظر دارند و اصل دوم از قبیل مشاهدات است و از ترکیب این دو اصل مطلوب حاصل می گردد.
پس هر دلیلی که صورت ظاهری آن این گونه باشد و دو اصل به طور صحیح در آن به کار گرفته شود، حکم آن در لزوم نتیجه ی مناسب، همین حکم خواهد بود؛ زیرا مثال در اینجا خصوصیتی ندارد. و هنگامی که روح و حقیقت میزان را از خصوصیت مثال فارغ نمودیم، در هر جایی که بخواهیم به کار می بریم؛ همچنان که مردم معیار و اندازه ی درست و سنگ ترازویی که وزن شده باشد به دست می آورند و طلا و نقره و غیر آن دو را بدان سنگ ترازوی وزن شده می سنجند.
ممنون